اظهار علاقه نابه جا
قال على بن الحسین علیه السلام : ایاک و مصاحبة الاءحمق فانه یرید اءن ینفعک فیضرّک ؛
((از همنشینى با شخص احمق پرهیز کن ، چرا که او اراده مى کند به نفع تو قدمى برمى دارد ولى بر اثر حماقت و نافهمى ، مایه زیان و ضرر تو مى شود.))
روزى قنبر خدمتگزار على علیه السلام ، به مجلس یکى از مردان متکبر و تجاوزکار وارد شد. در محضر وى جمعى نشسته بودند. از آن جمله مرد کوته فکر و کم شخصیتى بود که خود را از شیعیان ثابت قدم على علیه السلام مى دانست .
موقعى که قنبر به مجلس وارد شد، آن شیعه موقع ناشناس ، براى احترام قنبر و به پاس مقام شامخ على علیه السلام از جا برخاست و عملا مقدم وى را گرامى شمرد.
مرد متکبر از این کار خشمگین شد و به وى گفت : آیا در محضر من براى ورود یک فرد خدمتگزار، قیام مى کنى ؟
مرد موقع ناشناس به جاى آن که سکوت کند و بر جاى خود بنشیند و به خشم تجاوزکار متکبر پایان دهد، جوابى داد که خشم او را تشدید کرد. گفت : چرا به احترام قنبر قیام نکنم ؟ او به قدرى بزرگوار و شریف است که فرشتگان بال هاى خود را در راه وى مى گسترانند و قنبر روى بال ملائکه راه مى رود.
این اظهار دوستى نابجا و بى مورد، چنان مرد متکبر را عصبى و ناراحت کرد که از جاى خود برخاست ، قنبر را صدا زد و به او ناسزا گفت . به علاوه تهدیدش کرد که این ماجرا باید پنهان بماند و کسى از کتک زدن و دشنام دادن من آگاه نشود.
طولى نکشید که آن شیعه موقع ناشناس و کوته فکر بر اثر مارگزیدگى بسترى شد. على علیه السلام به عیادتش رفت . از فرصت استفاده نمود و به وى فرمود: ((اگر مى خواهى خداوند عافیتت دهد، باید متعهد شوى که از این به بعد نسبت به ما و دوستان ما اظهار علاقه و محبت بى مورد نکنى و در محضر دشمنان موجبات زحمت و آزار ما و یاران ما را فراهم نیاورى .(1)
آن مرد موقع ناشناس ، اگر شخص فهمیده و عاقلى مى بود، هرگز به چنین عمل ناسنجیده و خامى دست نمى زند و بى جهت موجبات هتک و توهین قنبر را فراهم نمى ساخت . آرى ! دوست نادان مایه رنج و ملال است . مى خواهد به رفیق خود نفعى برساند، از نادانى به وى ضرر مى زند.(2)