بصیرت افزایی و تعامل

بصیرت خواص جامعه

بصیرت افزایی و تعامل

بصیرت خواص جامعه

بصیرت افزایی و تعامل
این وبلاگ در راستای بصیرت بخشی به افراد جامعه است.
امیرالمومنین در حدیثی زیبا در راستای بصیرت افزایی می فرمایند: « کور آن کسی نیست که چشم ندارد ، بلکه کسی است که بصیرت ندارد. (کنزالعمال حدیث 1220)
امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی)
نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمی‌بیند. بله، عزم هم دارید، اراده هم دارید، اما نمی‌دانید کجا باید بروید. (۹۲/۱۰/۱۹)

تعریفی بسیار زیبا از بصیرت :
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ مقام معظم ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺗﺮﺑﯿﺖﮐﻨﯿﻢ.
آقا ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ:
ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟
ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻮﻻﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻟﯿﺸﺎﻥ...
آﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ:
ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺑﺼﯿﺮ, ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ امیرالمؤمنین (علیه سلام) ﺩﺭ ﻭﺻﻔﺶ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:
مالک ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺍگرﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ" ﮐﺎﺭﯼ را ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺰﺩ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﺑﻮﺩ، ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﻣﯿﮑﺮد...
ﺑﺼﯿﺮﺕ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﻮﻻﯾﺖ هم ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ عمل کنی

لازم نیست دانشجو یا درس خوانده‌ی علوم سیاسی یا رشته‌های دیگر علوم انسانی و اجتماعی باشی تا متوجه شوی، پیشرفت هر کشوری منوط به حضور مقدماتی‌ست که آرامش و اعتماد عمومی، از اصلی‌ترین این مقدمات است. درک این واقعیت، آنقدر ساده است که به قول منطقیون، از بدیهیات است. چون نه تنها در مورد جوامع که در مورد واحدهای انسانی دیگر حتی فرد هم این قضیه صادق است. اینکه: پیشرفت ریشه‌دار و بلند مدت نیازمند ثبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. ثباتی که در دل خود، آرامش و اعتماد را توأمان دارد.
     
گرچه نظریه‌ی بحران می‌گوید که استعدادهای افراد در شرایط خطیر بروز می‌کند اما نظریه‌ی فوق منافاتی با این نکته ندارد که استعدادها، وقتی به بار می‌نشینند که زمینه برای بکارگیری آنها وجود داشته باشد. و کیست که معترف به برقراری زمینه‌های پیشرفت در شرایط ثبات نیست. یک فرد اگر قرار است تعالی متوالی داشته باشد، باید در یک ثبات نسبی از همه‌ی جهات به آن نائل شود. و دقیقا یک جامعه، اگر قرار است به قله‌های پیشرفت برسد، نیاز به حضور آرامش و اعتماد در اجزای خود دارد.
به عبارت دیگر، با استناد به شواهد تاریخی فراوان می‌تواند ادعا کرد هیچ کشوری و هیچ ملتی تا امروز وجود نداشته که در شرایط بحرانی متوالی، به پیشرفت درونی و ریشه‌دار رسیده باشد. شما هیچ کشوری را نمی‌توانید پیدا کنید که مثلا درگیر جنگ داخلی بوده و در همان دوران، صاحب اقتصاد غنی و فرهنگ متعالی شده باشد. شما هیچ کشوری را در جغرافیای تاریخ نمی‌بینید که درگیر جنگ با سایر کشورها بوده و در همان زمان توانسته به یک توسعه‌ی همه جانبه‌ی بلند مدت نائل شود.
بله، بودند برخی کشورهای خود ابرقدرت خوانده که در یک بازه‌ی زمانی، در عین جنگ با دنیا در یک یا چند بخش خصوصا بخش نظامی به توفیقاتی ظاهری رسیده‌اند. اما پیشرفت منجر به تمدن هر کشور و جامعه‌ای تنها در شرایطی تحقق پیدا کرده است که مردم آن کشور، درگیر تشنجات سیاسی و اطلاعاتی و امنیتی نبوده و نسبت به هم و نسبت به نظام سیاسی خود، سوءظن نداشتند. حتی در نظام بین‌الملل هم دچار اختلافات بزرگی نبوده و بر مدار یک آرامش نسبی اما بلند مدت، طی طریق کرده‌اند.
بدیهی‌ست ملت ایران هم از این قاعده مستثنی نبوده و اگر قرار است جامعه‌ی ایرانی همان‌طور که بارها رهبر انقلاب اشاره کرده‌اند به قله‌های پیشرفت برسد، به این آرامش و اعتماد اجتماعی نیاز دارد. یعنی دقیقا همان چیزهایی که فتنه‌گران روی آن دست گذاشته و خسارت‌های جبران‌ناپذیری برای کشور تراشیدند.
کیست که در جریان آشوب‌های فتنه‌ی سال 88 بوده اما از حجم بی‌ثباتی‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن بی‌خبر باشد؟ مگر اختلافات سیاسی تا الان باقی مانده که حتما ثبات سیاسی کشور را تحت تأثیر قرار داده است، محصول همین فتنه نیست؟ مگر بدبینی برخی از اقشار جامعه به یکدیگر که رگه‌هایی از آنرا تا همین امروز هم می‌بینیم، محصول همین فتنه نیست؟ آیا یادمان رفته است که واحدهای تولیدی در آن ایام چه حال و روزی داشتند؟ آیا شرایط ملتهب بازار را در ایام فتنه‌ی 88 از خاطر برده‌ایم؟
و این روزها هم که به تازگی از روی اسناد منتشر شده از سوی بزرگان نظام متوجه شدیم، بخش قابل توجهی از تحریم‌های امروز و چند سال اخیر کشور، پیشنهاد فتنه‌گران و مباشران آنها بود تا مگر کارآمدی نظام متزلزل شده و از راه وابستگی اقتصادی، وابستگی سیاسی هم ایجاد شود. حال باید پرسید، فتنه‌ای که به دورغ به منظور احقاق حقوق سیاسی از دست رفته‌ی برخی از مردم بپا شد، نتیجه‌ای غیر از کند شدن سرعت پیشرفت کشور داشت؟ آیا تأثیر منفی بر آرامش و اعتماد عمومی که مستقیما بر پیشرفت کشور اثر گذاشت، ماحصل اتفاقی غیر از فتنه‌ی 88 است؟
ایران ما سال‌هاست که در سودای پیشرفت به سر می‌برد. سلسله‌های شاهنشاهی گوناگون در چند سده‌ی اخیر در ظاهر خواستند که بازگشتی داشته باشند به عصر طلایی ایران. اما ادعاهای‌شان فقط پوششی بود برای تمامیت خواهی نفس‌شان. تا اینکه با انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی درصدد تحقق پیشرفت همه جانبه‌ برآمد و چه تلاش‌هایی که در این زمینه انجام نشد. چه هزینه‌هایی که داده نشد و چه خون‌هایی که ریخته نشد، برای اینکه پیشرفت ریشه‌دار و نه وابسته، در این کشور محقق شود.
اما فتنه‌ی 88، اقدامی بود که از درون همین کشور و در جهت مسدود کردن روند پیشرفت ایران اسلامی صورت گرفت. این فتنه، در ردیف دشمنی همه‌ی کسانی قرار می‌گیرد که سال‌ها با ایران و مردمش جنگیدند تا ایشان، رنگ خوش‌بختی و پیشرفت را به خود نبینند. این فتنه و تأثیرات آن، در ردیف همه‌ی اقداماتی قرار می‌گیرد که خارجیان در گذشته انجام دادند تا ثبات سیاسی ایران بهم بریزد، تا مردم ایران به هم اعتماد نداشته باشند و چرخ اقتصاد این کشور نچرخد. به همین دلیل است که ظلم عوامل فتنه‌ی 88، تنها به جمهوری اسلامی برنگشته و این جرم آنها تاریخی می‌کند.


حقیقتا آنهایی که فتنه‌ی سال 88 را رقم زدند، با همه‌ی ناهنجاری‌هایی که ایجاد کردند، بر روند توسعه و پیشرفت ایران اسلامی اثر منفی گذاشته و از این جهت، خیانت آنها نه فقط به جمهوری اسلامی که خیانت آنها به تاریخ ایران است. خیانت آنها به خون همه‌ی کسانی‌ست که در طول تاریخ ایران تلاش کردند مردم این کشور رنگ آرامش را به خود ببینند.
عاملان فتنه‌ی 88 فقط به امام و شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس خیانت نکردند. آنها به تک تک سربازان ایرانی که در برابر هجوم اسکندر ایستادند تا آرماش این کشور با حضور سربازان خارجی از بین نرود، خیانت کردند. آنها به همه‌ی شهدای جنگ ایران و روس خیانت کردند. آنها به میرزا کوچک‌خان‌ها و رئیسعلی دلواری‌ها خیانت کردند. آنها به همه‌ی کسانی که در طول تاریخ ایران، از خون‌شان گذشتند تا این سرزمین در آرامش بماند خیانت کردند. آرامشی که فتنه‌ی 88 آنرا از ما گرفت و با همه‌ی بازسازی‌های انجام شده، هنوز جا برای جبران باقی مانده است.
ما از عوامل فتنه‌ی 88 نمی‌گذریم و جرم آنها را فراموش نمی‌کنیم، چون آنها به پدران ما خیانت کردند و زمان رسیدن به قله‌ی پیشرفت را در کشور ما به تأخیر انداختند. و از این جهت آنها خائن به نسل‌های بعدی هم هستند. خائن به تاریخ، جرم بزرگی‌ست که جبران آن اگر نگوییم محال، که بسیار بعید است. امیدواریم این مسئله، برای آنهایی که مدام حرف از فراموش کردن فتنه‌ی 88 می‌زنند قانع کننده بوده و درک کنند که چرا نباید آن خیانت بزرگ را فراموش کنیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۷
رهرو ولایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی