آرزویی به قدمت سه دهه 3
دهه ۸۰ و ۹۰: رویکردهای
نوین و جایگزینهای مطمئن
با آغاز دههی ۸۰ آیتالله خامنهای
پیشنهادات جدیدی برای خارج شدن اقتصاد ایران از شرایط وابستگی نفتی مطرح کردند که
جایگزینی تولید ثروت از دانش و استفاده از فناوریهای نوین به جای استخراج، مصرف و
فروش نفت در آنها محوریت داشت.
روند تلاشهای پیشینِ آیتالله خامنهای
در دو عرصهی عمومی و حاکمیتی بهصورت متکاملتر در دههی هشتاد ادامه یافت. برخی
از اصلیترین و مهمترین تلاشها و اقدامات عمومی و گفتمانساز رهبری در این دهه
را میتوان چنین برشمرد:
۱. تلاش برای تولید ثروت از دانش و حرکت به سوی اقتصاد دانشبنیان
آن روزی که ما بتوانیم درآمد کشور را از
راه دانشمان بهدست بیاوریم و در چاههای نفت را پلمب کنیم، آن روز برای ما روز
خوبی است. امروز ما داریم از ذخایرمان میخوریم. بیشتر بودجهی کشور از نفت است.
نفت ذخیرهی ماست. گنجینهمان را داریم
تخلیه میکنیم؛ از روی ناچاری. باید روزی برسد که این ملت بتواند از دانش خود ثروت
تولید کند. آن وقت خود آن ثروت به پیشرفت دانش کمک خواهد کرد.
از طرفی بحث انرژیهای جایگزین و بینیازی
به نفت بهصورت جدی از سوی ایشان پیگیری شد. یکی از مهمترین دلایل ایستادگی آیتالله
خامنهای بر روی مسألهی انرژی هستهای و تأکید دائمی ایشان به ضرورت استفاده از
این فناوری از همین زاویه قابل فهم است:
۲. تلاش در جهت جایگزین کردن نفت با انرژی هستهای
ما میخواهیم منابع تجدیدناپذیرمان برای
نسلهای دیگر بماند. اینطور نباشد که بیست سال دیگر، بیستوپنج سال دیگر، این
کشور نفت نداشته باشد؛ مجبور باشیم نفت خود را از آمریکا یا از عوامل آمریکا
بخریم. ما میخواهیم جایگزین نفت داشته باشیم و آن، انرژی هستهیی است. آنها میگویند
نه، نداشته باشید؛ همان نفتتان را مصرف کنید تا تمام شود.
۳. تأکید بر صادرات غیرنفتی
بودجهی کشور ما متأسفانه از دهها سال
پیش به این طرف، وابستهی به نفت است. این روش را همهی اقتصاددانهای دلسوز رد میکنند؛
این روش در کشور ما عادت شده است. نفت را استخراج کنند، بفروشند، از پول آن کشور
را اداره کنند؛ این شیوهی غلطی است... افزایش صادرات غیرنفتی موجب میشود که ما
به این هدف [بینیازی به نفت] نزدیک شویم.
تلاش برای اصلاحات
ساختاری
در ادامهی حرکتها و فعالیتهای پیشین
رهبری، ورود جدیتر ایشان به حوزهی اصلاحات ساختاری برای رهایی اقتصاد ایران از
وابستگی به نفت مسألهی حائز اهمیت دیگری است که بیشتر در عرصهی سیاستگذاریهای
رسمی و حاکمیتی خود را نشان میدهد. جهتدهی به استفاده از نفت برای سرمایهگذاریهای
تولیدی و آمادهسازی زیرساختها با تأکید بر مواردی چون: «ایجاد صندوق توسعهی
ملی» و «قطع وابستگی هزینههای جاری دولت به درآمدهای نفت و گاز» که بند ۲۲
ابلاغ سیاستهای کلی برنامهی پنجم توسعه در دیماه ۱۳۸۷ نمود یافت در همین
بستر قابل درک است:
تغییر نگاه به نفت و گاز و درآمدهای
حاصل از آن، از منبع تأمین بودجهی عمومی به «منابع و سرمایههای زایندهی اقتصادی»
و ایجاد صندوق توسعهی ملی با تصویب اساسنامهی آن در مجلس شورای اسلامی در سال
اول برنامهی پنجم و برنامهریزی برای استفاده از مزیت نسبی نفت و گاز در زنجیرهی
صنعتی و خدماتی و پاییندستی وابسته بدان.
با آغاز دههی ۹۰ فشارهای نظام سلطه
برای تغییر محاسبات ملت و مسئولان نظام رنگ و بوی تازهای به خود گرفت و چنانکه
رهبری سالها پیش احتمال داده بودند دامنهی تحریمها حتی به فروش نفت نیز کشیده
شد.
ایشان به صراحت نارضایتی خود از قطع
نشدن وابستگی کشور به فروش نفت طی سالیان پس از پایان جنگ را به زبان آورده و چنین
میگویند:
امروز شما ملاحظه کنید، وقتی روی نفت ما
فشار میآورند، ما دچار مشکل میشویم، این ناشی از چیست؟ ناشی از این است که ما
تکیهمان را به نفت از بعد از دورهی جنگ و پایان جنگ تا امروز، نتوانستیم کم
کنیم، اگر ما تکیهمان را به نفت کم میکردیم، فشار بر روی نفت اینقدر برای ما
سخت تمام نمیشد.
به موازات این اعلام نارضایتی، آیتالله
خامنهای تلاش میکنند علاوه بر حفظ و تعمیق گفتمان پیشرفت علمی و حرکت به سوی
اقتصاد دانش بنیان با
مطرح نمودن گفتمان اقتصاد مقاومتی و مشخصسازی حدود و چارچوبهای آن در قالب سیاستهای
کلی اقتصاد مقاومتی، تهدید تحریم را به فرصت تبدیل کنند:
ما در زمینهی تصمیمگیریهای اقتصادی و
برنامهریزیهای اقتصادی نقاط ضعفی داشتهایم؛ این نقاط ضعف موجب شده است که دشمن
احساس کند با تحریم و امثال آن میتواند رخنه ایجاد کند؛ این فرصتی است برای ما تا
این نقاط ضعفمان را بشناسیم، آنها را برطرف کنیم و انشاالله برطرف خواهیم کرد.
به بیان دیگر، براساس استراتژی آیتالله
خامنهای میتوان با جدیت و عملکرد صحیح در چارچوب اقتصاد دانش بنیان و عملیاتی
نمودن اقتصاد مقاومتی ضمن بیاثر کردن تحریمهای دشمن بر روی فروش نفت ایران عملاً
معضل دیرینهی اقتصاد کشور در وابستگی به نفت را درمان نمود:
نکتهی هفتم [از مؤلفههای سیاستهای
مقاومتی]، کاهش وابستگی به نفت است؛ یکی از سختترین آسیبهای اقتصادی ما همین
وابستگی به نفت است. این نعمت بزرگ خدادادی برای کشور ما در طول دهها سال مایهی
فروریختگیهای اقتصادی و فروریختگیهای سیاسی و اجتماعی شد؛ باید ما یک فکر اساسی
بکنیم. ما نمیگوییم از نفت استفاده نشود، [بلکه] تکیهی ما بر استفادهی حداقلی
از فروش نفت خام است؛ نفت را میتوان بهصورت فرآورده در اختیار گذاشت؛ که در این
سیاستها دیده شده. یک کار اساسی و مهمی که باید انجام بگیرد این است؛ این همت
بلندی لازم دارد که ما در بند سیزده این سیاستها به این پرداختیم و جداً باید این
بند عملیاتی بشود.
علاوه بر بند ۱۸ سیاستهای اقتصاد
مقاومتی که بر «افزایش سالانهی سهم صندوق توسعهی ملی از منابع حاصل از صادرات
نفت و گاز تا قطع وابستگی بودجه به نفت تأکید
داشت در بند سیزدهم ابلاغیهی رهبری نیز به صورت تفصیلی راهکارهای مقابله با ضربهپذیری
درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز دیده
شده است.
جمعبندی
آنچه که در بالا به آن اشاره رفت مروری
بود بر تبیین و تحلیل ریشهها و پیامدهای اقتصاد نفتی و راهکارهای رسیدن ایران به
اقتصاد منهای نفت در بیانات و دستورات رهبر معظم انقلاب اسلامی. مسیر و چارچوب کلی
مقابله با این مشکل دیرینه کاملاً روشن بوده و علاوه بر تأکید حداکثری رهبری نظام
بر روی آن از سوی نخبگان و جامعهی علمی و مدیریتی کشور نیز پذیرفته شده است. در تازهترین بحثی که در این زمینه در دیدار رهبری با نخبگان
جوان مطرح شد ایشان ضمن طرح واژهی بچهپولدارِ ملى که اشاره به حالت و رفتار غیرمنطقی و باری به هرجهت در استفاده
از درآمدها دارد، نسبت به بیتوجهی در استفاده از نخبگان در اقتصاد وابسته به ثروت
بادآوردهای چون نفت هشدار داده و بار دیگر بر ضرورت توجه به علم و تحقیق تأکید
کردند.
در این میان نقش دولتمردان و بازیگران
حکومتی در عملیاتی ساختن این آرزوی دیرینهی اقتصاد ایران نقشی فوقالعاده حساس و
تعیینکننده است. این آرزو امروز، خود را در قالب عملیاتی و اجرایی اقتصاد مقاومتی
بازیافته است. باید منتظر ماند و دید آیا آنانکه بار عمل به این مسئولیت بر
دوششان سنگینی میکند اقدامات مؤثری در این زمینه میکنند یا خیر؟