خلیفه وهابی… چگونه “البغدادی” به دام “سلیمانی” افتاد.
· نویسنده إسلام أبو العز
شنبه, ۲۷دسامبر , ۲۰۱۴
سرگذشتی از تاریخ ؛ امپراطوری بریتانیا بیش از همه ی کشورها به فرمانده ی مشهور المانی ، “إروین رومل” علاقه و احترام نشان می داد، ژنرالی که – بافرماندهی سپاه تحت امر خود در إفریقا – این قاره را از شمال یعنی مراکش تا شهر”العَلمین” در مصر فتح کرد بریطانیا با اهتمام ویژه به توانمندی این فرمانده “نازی ها” در نشریات و کتب و امکانات موجود رسانه ی آنزمان ، بویژه در سینما، با نمایش در لندن و و پایتخت های سایر کشورهای إتحت اشغال امپراتوری بریطانیا به عرضه ی قدرت نمائی بصری جنگ های پیروز مندانه “رومل”، پرداخت و اینگونه به مدح وستایش نابغه گری نظامی و ی (رومل) و چگونگی در هم کوبیدن نیروهای ائتلاف أورپا وإفریقا، پرداخت و سپس ناگهان این حجم تبلیغات را در مورد رومل،اینگونه پایان برد که این ژنرال ترسناک آلمانی ، بدست ” برنارد مونتگمری“، فرزند کشیش انگلیسی ، که فرماندهی گمنام بود در جنگ “العلمین” شکست خورده است نتیجه ازاین قضیه تاریخی: تناقض درجریان مذکور هدفی تبلیغاتی محض برای برداشت از سیاستی سیال داشت، معرکه ی “العلمین” نقطه تحول در مسیر جنگ جهانی دوم بود که با برجسته کردن تبلیغات بیشتر ازتحرکات نظامی برای دستیابی به اهداف بلند مدت آن چشم دوخته بود، و هدف این بود بالاخره نیروهای متفقین بتوانند إثبات کنند که شکست نازی ها ممکن است، وبرنامه ی تبلیغاتی بریتانیا درمنحصر کردن جنگ بین دو شخصیت بود، “رومل” ومونتگمری؛ أولی درهاله ی از عظمت ونبوغ، بوسیله ی کسی شکست خورد ، که یک إنگلیسی عادی بود که امکان شکست ألمان ها را ممکن ساخت….
بطور سریع “تاریخ حال حاضر” همان قضیه را در ابعادی جدید تکرار کرد، استراتژی پر حجم تبلیغاتی انگلیس بر طبل تکرار کوبیده شد، در کشورهای مختلف و درگیری های متنوع ، وتا زمان فعلی بوق انبوه تبلیغات غربی جنگ را بین دو نفر خلاصه کرده است، اما ورق برگشت واینبار تاریخ معاصر باب طبع انگلیسی ها نبود. …
یکی از این دو طبعا غربی، ودیگر ی –دشمن غرب – در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند رسانه های غربی مثل وضعیت مشابه أسامه بن لادن، و اخیراً رهبر“داعش” وخلیفه آن أبو بکر البغدادی با اسطوره سازی انبوه و بزرگ نمائی ازحجم پیروزی حبابی آنها در بوق وکرنا های غول رسانه ی بین المللی، دمیدند،..
وبراساس دوگانگی رویه تبلیغات غرب مانند گذشته ودر امتداد آن که ریشه
در سابقه چگونه به بازی گرفتن افکار عمومی درتاریخ دارد ،…
این سؤال جدی پس از زلزله ی داعش که منطقه ی کم ثبات درطول چند سال گذشته را بلرزه درآورد در اذهان پیچید : چه کسی طوفان داعش را متوقف
میکند؟
تشکیلاتی محلی وچند ده ملیتی که بسرعت رشد کرده وبصورت تهدیدی برای کشورهای خاورمیانه ومنافع آمریکا در منطقه مطرح شد! در حالیکه بسیاری از موارد تهدید شده خود عامل ایجادش بودند. …
درفصل اول سال ۲۰۱۴، داعش رسماً در سوریه، با توجه بحضورش از سال ۲۰۱۱، اعلام موجودیت کرد. إعلام “الدولة الإسلامیة فی العراق والشام” را دردستور کار قرار داد، ودر نیمه دوم همان سال بر یک چهارم از خاک سوریه وعراق مسلط گردید، وبا انتشار أفکارخود در میان هواداران سلفی جهادی درمنطقه وجهان ، خاصه پس از إعلان “خلافت” وانتصاب أبو بکر البغدادی،صورتی موجه را از خود نشان دهد…
“خلیفة” تنها دستاورد أوباما درمبارزه با تروریسم، که قتل أسامه بن لادن، بود را هم مخدوش کرد تا ایالات متحده وهم پیمانانش درمنطقه پس از خروج وبریدن “داعش” از ماموریت تعریف شده قبلی وفقدان إمکان مهار آن و ناتوانی غرب در بکارگیری داعش در مبارزات سیاسی بین المللی و إقلیمی، بار دیگر “داعش” نیز مانند القاعده دشمن محسوب شود وکشورهائی برای مهار آن ائتلاف ایجاد کنند، کشور های غربی وعربی براساس استراتژی أمریکا،… اما خیمه شک و تردید برنتیجه ضربات بمباران هوائی ووائتلاف بین الملی، مانندتبلیغات غربی ها علیه خطر داعش، سایه افکند چون این ائتلاف هم بدنبال امتیاز گیری از طرح سیاست شعار”جنگ علیه تروریسم” بعنوان ابزاری در راستای تحقق أهداف مشمول و برگرفته ازشعار “بهارعربی” بویژه در سوریه ولیبیی، که ساختن واقعیتی جدید و مفید برای خود و مضر برای دیگران بود….
عکس العمل ایالات متحده وهم پیمانان در برابر جنایات داعش منحصر به إمکان ماموریت پذیری این تشکیلات در رقابت ها ودرگیری های إقلیمی خلاصه شده است ، همانگونه که عربستان وترکیه وإسرائیل در آغاز اشغال موصل، وسوء استفاده از اقدامات وعملیات داعش وتائید ضمنی آن در بهره گیری از شرایط إقلیمی وبین المللی جدید حسب توافق با دیدگاه أمریکا متمرکز شده بود . و چندان طول نکشید که مدافعین ظاهری وسابق مردم منطقه نیت حقیقی را برای مهار داعش و متوقف جنایت های آن، که از هرسو بر دو ملت عراق و سوریه سنگینی می کرد،آشکار ساخته و خود را از ماجرا کنار کشیده و تشکیلات داعش را برای هرگونه فعالیتی مجازاعلام نموده و دستش را باز گذاشتند.
اما از سوی دیگر ، وبا آرامشی مطمئن ودور از هیاهوی تبلیغاتی ، إیران با خطر “داعش” بافاعلیت هرچه تمام آغز شد ، سواء هم در عرصه میدانی، وهم حداقل کردن فرصت سوء استفاده ازخطر داعش بوسیله ایالات متحده در جهت بازگشت نظامی به عراق، واین چیزی بود که رهبر جمهوری اسلامی ایران ، سید علی خامنه ای بصراحت در برابر حباب بزرگ نشان داده شده أبوبکر البغدادی که رسانه های بین المللی حداکثر بزرگ نمائی را از وی نشان عرضه کرده بودند محکم وقاطع نشان داد، وباردیگر نام قاسم سلیمانی، معروف در إیران و نام آشنا برای هم پیمانان ایران درامتداد طول وعرض جهان مشهور بـ”حاج قاسم”، فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یرانی. مرد شماره ۱ أمنیت خاورمیانه ومرد شماره ۲ أمنیت جهان / مرد ماموریت های سخت که از زندگی نظامی اش که دربرابر تهدیدات خارجی إیران شروع شد، با خلق مقاومت و ایجاد اقتداربازدارندگی در برابرتعرضاتی که کشورش را درطول سه دهه گذشته تهدید کرده موفق بوده که همه ی خطرات را دفع کند از جنگ أول در خلیج فارس ، تا أفغانستان قبل وبعد از اشغال افغانستان وعراق ۲۰۰۳، بوسیله آمریکا وحتى در لبناناز أواخر دهه ۸۰، وأخیراً متوقف کردن وعقب راندن داعش وگروهک های وابسته در سوریه وعراق. که در اثبات این نکته باید گفت: در همین هفته های أخیر نیز سلیمانی داعش را در عراق متوقف کرده ، وتوانست این گروهک را از بغداد را که البغدادی وعده ی ورود حتمی به آن را همزمان باعید قربان گذشته داده بود عقب براند . و إضافه بر آن سلیمانی موفق شد با محاصره پیشروی داعش در سوریه، ومثلث مرزی بین عراق وکردستان عراق وسوریه موفق شد این مثلث را به محاصره خود درآورد، واین دلیلی محکم بر توانمندی سردار سلیمانی نه تنها برای قدرت نظامی اوست ، بلکه نشاندهند ه قدرت سیاسی قائم برروابط تقویت شده سابق وی از چند دهه ی گذشته است ، وهمین نکات باعث شد تا رسانه های غربی با هیجانی و خشمی تمام ازخروج سلیمانی با عناوینی “فرمانده سایه” و”إله انتقام” و”چابک سوارشب ” یاد کرده و از سکوت ودوراندیشی زیرکی او در خرد کردن “داعش” ناخواسته یا “خواسته “تحسین کنند …
اگربخواهیم قیاس های میان سلیمانی والبغدادی از جهت اینکه دو نماد درگیر در جنگ فعلی هستند ارائه کنیم ، برخی تفاوت ها بشرح زیر است؛ أول
اینکه : سلیمانی سیاست ودیدگاه یک کشور وحکومت را نمایندگی می کند درحالیکه البغدادی نمایندگی گروهکی است که ادعا دارد می خواهد کشوری را ایجاد کند ،
وفرق بین این دو در این عرصه در خرد وهوش أمنیتی وتحرکات برتر
میدانی سلیمانی واضح است، ولی تحرکات داعش منحصراً بر استراتژی تأکید بربقاء و گسترش نفوذ بعنوان
وسیله ی واحد برای استمرار حضورش است که اگر این رویه ساکن باشد داعش پایان
یافته است .
و همه ی داعش برای سلیمانی فقط بخش کوچکی از یک پرونده بزرگ است که او با آنها سرکار دارد ، وسلیمانی با موارد بسیاربزرگتر وخطرناکتر از داعش در طول سالیان متمادی مقابله کرده است و او داعش را تنها بعنوان یک عامل جزئی در رویاروئی همه جانبه کشورش ایران و ایالات متحده وهم پیمانان می بیند نه عنصری جدا ومنفصل از آنها ….
دوم أینکه موفقیت های “البغدادی” حتى در اشغال موصل حاصل توافق های پشت پرده بود،نه بدلیل جنگاوری پیکارجویانش،
و همین أمر بر نحوه ی جریان اقتصاد داعش، نیز صادق است چون اقتصاد “مافیائی” داعش متکی بر غارت و قاچاق است . و قواعد مذکور
بهمین شکل بر نحوه ی تسلیح وجذب نیرو در این گروهک تروریستی، ساری وجاری است. …
أما سردار سلیمانی بر هم پیمانان وشرکاء وتشکیلات سازمان یافته محلی درسوریه و عراق، براساس محاسبات دقیق و خارج از جریانات پیشامدی و اتفاقات تکیه دارد … در مقابل “داعش” در ماههای أخیر در عرصه ی نظامی یا لجیستیک به احکامی تصادفی وباری به هرجهت اعتماد کرده است ، و این خود دلیلی روشن برنقش هوشمندانه سردار سلیمانی به شکلی واضح در ترسیم استراتژی بلند مدت بوده و از تنظیم مراحل زمان بندی شده وأولویات پیشگیرانه از قبل پبش بینی شده حکایت می کند .
همانظور که دیدیم نبردهای اخیر نیز نشان داد : استراتژی سردار سلیمانی خلاصه شده در دفاع، مقاومت، سپس حمله طراحی شده است .
سال ۲۰۱۴ در برگیرنده تبلیغات پرحجم رسانه های غربی از بزرگ نمائی البغدادی،وحباب سازی از خطر “داعش”برای ساماندهی سیاسیت بزرگتر غرب بود، که در آزمایش أول ثابت شد که پیروزی ها و پیشروهای تروریست های داعش و فرماندهانشان در سوریه وعراق در مقابل تاکتیک های نظامی ومیدانی سلیمانی بی اعتبار شده و واینها حباب ترکیده ی بیش نیست…
درسال جدید “داعش” رو به افول گذاشته ، چه در میدان نظامی و یا تبلیغاتی شکست سختی را متحمل شده است ، و “البغدادی” به خانه اول که نه؛ به خانه ی با عدد “صفر” رسیده است ،و این پیروزی بزرگ بنام سردار قاسم سلیمانی، گره خورده و رقم زده شد زیرا که وی با چشم انداز اختصاصی إیرانی با هدف ریشه کنی خطر داعش وارد میدان شد . ونه اینکه مانند آمریکا که بفکر بهر برداری و تدارک ماموریت آفرینی برای داعش و خلیفه آن “البغدادی” باشد. وارد معرکه شد