از اول هم میدانستیم اینها ضدامامند؟!
یکی از ادعاهای همیشگی جریان اصلاحات، القای نزدیکی و علاقهمندی این جریان به حضرت امام (ره) بوده و هست و سران این جریان همواره سعی داشتهاند تا پیر فرزانه انقلاب را به نفع خود مصادره نمایند. این موضوع بهویژه پس از رحلت امام راحل مشهودتر است.اگرچه این ادعا از سوی عده معدودی از وابستگان بر این جریان قابل پذیرش است، اما باید گفت اکثر این ادعاها در عالم واقع، جایی نداشته و ایشان فقط برای کسب مشروعیت در بین مردم و مسئولان و همچنین رسیدن به منافع حزبی و گروهی، خود را علاقهمند و نزدیک به حضرت امام جا میزنند! این گفته، یک ادعا نیست، بلکه یک واقعیت است. فقط کافی است نگاهی به عملکرد جریان اصلاحات بهویژه پس از رحلت امام داشته باشیم تا به خوبی روشن شود که بین گفته و عمل این جریان، از زمین تا آسمان تفاوت است و بسیاری از آنان نهتنها هیچ علاقه و قرابتی با حضرت امام و آرمانهای ایشان ندارند که حتی، بسیاریشان از جهاتی، مخالف نگاه و دیدگاه ایشان هستند. مخالفت و تضاد دیدگاه بسیاری از این جریان با آرمانها و دیدگاههای حضرت امام را از همان ابتدای دوم خرداد و روی کار آمدن دولت اصلاحات میبینیم و در همین دوره است که وابستگان فکری و جناحی اصلاحات، در رسانهها و نشریات زنجیرهای و سخنرانیهای خود و شرکت در سمینارهای ضد ایرانیای، چون؛ «نشست برلین» کنه و ذات واقعی خود را نمایان ساخته و نشان دادند که تا چه میزان از اندیشههای امام و انقلاب دور بوده و حتی با آن مخالفند. اما اگر بخواهیم اوج مخالفت و دشمنی بسیاری از مدعیان اصلاحات با حضرت امام را ببینیم، باید به حوادث تلخ فتنه ۸۸ نگاهی دگرباره بیندازیم و اقدامات ضد انقلابی و ضدامامی ایشان را در فتنه ۸۸ رصد کنیم؛ فتنهای که در آن، اوج دشمنی و خیانت و خباثت مدعیان اصلاحات با نظام و امام و در عوض، همراهی آنان با دشمنان نظام و امام را به عینه دیدیم. دشمنی آشکار آنها با تفکرات حضرت امام درباره مسائل داخلی و خارجی و حمله به اصول خدشهناپذیری چون؛ اصل ولایتمطلقه فقیه، مسئله فلسطین و حمله به مراکز و نهادهای انقلابیای چون؛ سپاه، بسیج، شورای نگهبان و… در فتنه ۸۸ که امام بارها و بارها از آنان تعریف و به حمایت از آنان تأکید فرموده بودند، مسئله پنهانی نیست. شعار علیه اصل ولایت مطلقه فقیه، مخالفت با نگاه امام درباره جبهه ضدصهیونیستی با طرح شعار «نه غزه، نه لبنان»، پاره کردن عکس حضرت امام و دهها اقدام ضدانقلابی و ضدامامی دیگر نشان میدهد که بخش زیادی از جریان اصلاحطلب، واقعاً هیچ علقه و قرابتی با امام و اندیشههای ناب انقلابی ـ اسلامی ایشان ندارند، از همین روست که وقتی اصلاحطلبی مانند؛ «سحرخیز» ـ که مدیر کل مطبوعات وزارت ارشاد دولت اصلاحات بوده و به دلیل فتنهگری هم مدتی در زندان بوده و امروز نیز به غرب پناهنده شده است ـ درباره اصلاحطلبان مطالبی بیان میکند که عدهای را شگفتزده میکند، ولی ما را به دلیل همان مواردی که گفته شد، نهتنها شگفتزده نکرد، بلکه به این راستگویی و رکگویی او آفرین هم میگوییم! چراکه واقعیتی را به زبان رانده که گفتن آن از سوی بسیاری از اصلاحطلبان، بسیار سخت است! این گفتههای آقای سحرخیز که بسیاری از اصلاحطلبان به تغییر بنیانی قانون اساسی باور داشته و یا اینکه «خیلی از اصلاحطلبان هم برخلاف اول انقلاب، دیگر علاقهای به آقای[امام]خمینی ندارند»، چیز جدیدی نیست تا کسانی که اقدامات آنان در فتنه ۸۸ را دیدهاند، متعجب سازد! چون آنقدر اقدامات ضدانقلابی و ضدامامی این جریان و وابستگان به آن زیاد است که نیاز به تردید در این سخنان آقای سحرخیز وجود ندارد. فقط سکوت بسیاری از اصلاحطلبان و یا کلیگویی برخی از آنان است که سبب تعجب و شگفتزدگی میشود. اینکه لااقل برای حفظ ظاهر هم که شده، باید آنان به شدت به سحرخیز تاخته و از سخنانش تبری میجستند! کاری که البته تا این لحظه از آنان ندیدیم.